ریحانه تمام زندگی من و باباش

متن مرتبط با «دنیای این روزای ما داریوش» در سایت ریحانه تمام زندگی من و باباش نوشته شده است

ریحانه تمام زندگی من و باباش

  • شنبه که روز تعطیلی بنده بود . صبح از خواب پاشدم رانیا را رسوندم مهدکودک و محمدحسین را گذاشتم خونه مادرم و رفتم دنبال کیک تولد برای ریحانه دختر گلم . چون قرار بود جز خودمون کسی رو دعوت نکنیم به همین علت دنبال کوچکترین کیک بودم که بعد از گشتن توی شیرینی فروشی قصرشیرین و مادر تونستم تو بهمنی گیر بیارم , ...ادامه مطلب

  • به یاد ماندنی ترین تولد

  • شنبه که روز تعطیلی بنده بود . صبح از خواب پاشدم رانیا را رسوندم مهدکودک و محمدحسین را گذاشتم خونه مادرم و رفتم دنبال کیک تولد برای ریحانه دختر گلم . چون قرار بود جز خودمون کسی رو دعوت نکنیم به همین علت دنبال کوچکترین کیک بودم که بعد از گشتن توی شیرین, ...ادامه مطلب

  • پایان 18 ماهگی گلم

  • محمدحسین گلم 18 ماهگی شو زمانی به پایان می رساند که میتونه بابا - ماما- دایی - آش - داخ - آبا رو بگه- اعضای صورت شو می شناسه و وقتی چشمشو نشون بده انگشت شو تا ته تو چشش میکنه- اگه صدایی از کوچه بیاد دست شو کنار صورت اش میگیره و لب پایین شو گاز میگیره و به صورت یواش و طوری که مثلا ترسیده میگه آق آق یعنی آقایی اومد- دو دستی لپ آدما رو میگیره و از رو لباشون بوس میکنهاما رانیا تو گفتن چند تا کلمه هنوز مشکل داره مثل کتاب (کپات) یا نمکدون (م م ه ک و ن) میگه .فعل منفی نمیتونه بکار ببره مثلا نمیتونه بگه نمی خورم یا نمیام و یا هر فعل منفی دیگه که بصورت میام نه و یا می خورم نه و یا پوش نه بکار می بره[ موضوع : ] Let's block ads! بخوانید, ...ادامه مطلب

  • این روزای ما

  • ,دنیای این روزای ما,این روزای عاشقونه مال تو,دنیای این روزای ما داریوش ...ادامه مطلب

  • بستری شدن محمدحسین تو بیمارستان بدلیل اسهال و استفراغ شدید

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها